حباب بازار مسکن چگونه منجر به بحران مالی ۲۰۰۸ شد؟

خب… در درس قبلی فهمیدیم که حباب بازار مسکن چگونه ترکید؛ اما در وهله اول چگونه به یک حباب تبدیل شد؟

روی‌هم‌رفته مردم می‌توانند درباره ارزش گل‌های لاله یا راه‌آهن‌ها یا شرکت‌های نوپای اینترنتی با طرح‌های کسب‌وکار عجیبشان به شکل غیرعقلانی رفتار کنند؛ اما شما چگونه می‌توانید درباره چیزهای مانند خانه به شکل غیرعقلانی رفتار کنید؟

خب، در این بازی مالکان املاک تنها نبودند. مطمئناً آن‌ها طمع کردند و بیش از توانشان وام گرفتند؛ اما در این مسیر آن‌ها کمک‌های بسیاری از جاهای مختلف کسب کردند تا حباب بازار مسکن را به وجود آورند.

افراد آگاه وارد کسب‌وکار وام ها شدند و به حباب بازار مسکن دامن زدند

یک شیوه دیگر برای بیان این نکته که افراد بیش از توانشان وام گرفتند آن است که بگوییم گرفتن وام های اعتباری در آمریکا ساده بود و از آن بهتر اینکه بگوییم گرفتن این وام ها واقعاً ساده بود؛ اما چه عواملی باعث این‌همه سادگی و سهولت در گرفتن وام های اعتباری شد؟

اول‌ازهمه، در طول ده سال قبل از وقوع حباب بازار مسکن، نرخ بهره انواع وام های رهنی به پایین‌ترین سطح خود رسیده بود و از این نظر بی‌سابقه به‌حساب می‌آمد. احتمالاً شما هم قبول دارید که نرخ بهره پایین وام گرفتن و خرج کردن را تشویق می‌کرد و این دقیقاً همان چیزی بود که اقتصاد آمریکا بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر به آن نیاز داشت. پایین بودن نرخ بهره، گرفتن وام را به‌صرفه‌تر کرد و مردم را تشنه وام گرفتن!

مهم‌تر از همه، نهادهای مالی که پیش روی خود کسب‌وکاری در حال رشد (ناشی از نرخ‌های پایین بهره) می‌دیدند، با یکدیگر مسابقه می‌دادند تا در مسابقه وام های اعتباری از رقبای خود جلو بزنند. این رقابت باعث شد رفته‌رفته استانداردها تعهدی خود را راحت‌تر گرفتند.

آیا برای جبران وام ها درآمد کافی دارد؟ مهم نیست. آیا در تصفیه وام ها سابقه بدی دارد؟ بازهم مهم نیست. برای بازپرداخت هیچ وثیقه‌ای ندارد؟ اصلاً مهم نیست! ما فقط می‌خواهیم به آن‌ها خانه‌ای با تمام امکانات رفاهی بدهیم، حتی اگر این خانه برای آن‌ها رایگان در بیاید!

… واقعاً رفتار برخی از نهادهای مالی به همین ترتیب بوده است، بدون هیچ اغراقی.

چند مثال از نقش نهادهای مالی در حباب بازار مسکن

سیتی گروپ که بزرگ‌ترین بانک جهان در آن زمان بود، تخمین می‌زند که در زمانی که حباب بازار مسکن به اوج خود رسیده بود، نزدیک به ۶۰ درصد از وام های که شرکت‌های ارائه‌دهنده وام اعطا کرده بودند، حداقل استانداردهای تعهداتی را پایمال کرده بودند.

در سراسر آمریکا، بانک ها و مؤسسات مالی بیشترین وام های اعتباری را ارائه می‌کردند و وام گیرندگان را فریب می‌دادند تا در ابتدا با نرخ های بسیار پایین وام بگیرند و اگر نتوانستند وام های خود را به‌موقع بازپرداخت کنند، آن را به وامی با نرخ بالاتر تبدیل کنند.

و برخی قوام دهندگان مانند آمریکوئست (Ameriquest) که بزرگ‌ترین عمده فروش وام در آمریکا به‌حساب می‌آید، برای آنکه وضعیت ترازنامه خود را بهتر نشان دهد، حتی اقدام به تحریف مدارک وام ها نیز کرده بود.

و حتی شرایط از این هم بدتر شد. نه تنها قوانین و مقررات برای گرفتن برخی وام ها راحت‌تر شد، بلکه برخی قوانین و مقررات برای اخذ وام ها نیز کنار گذاشته شد. این قوانین و مقررات حتی اجازه می‌داد بانک ها به افرادی که اعتباری خوب و درآمدهای کافی ندارند نیز وام دهند. مشخصاً در چنین شرایطی مردم و وام گیرندگان عادی بیشتر از همه در معرض خطر قرار داشتند.

بله… همان‌طور که می‌بینید افراد خردمند و عاقل و نخبگان دنیای مالی قوانین و مقررات مربوط به بانک ها و اعطای وام را اداره می‌کردند نه افرادی از سایر سیاره‌ها!

‌مشاوران نخبه مالی همه‌چیز را بدتر کردند!

حتی اگر حباب بازار مسکن به‌اندازه کافی بد نبود، بانک ها و کارگزاری ها آن را بدتر می‌کردند. آن‌ها با توسعه ابزارهای مالی جدید و پیچیده‌ای که به بازار مسکن متصل شده بود این مشکلات را به وجود آوردند. یکی از این ابزارها وام های رهنی بود که به پشتوانه اوراق بهادار منتشر می‌شد، اوراق بهاداری که مدام در حال نوسان در بازاری پرخطر بورس بودند.

طولی نکشید که مهندسی مالی در وال‌استریت بسیار پیچیده شد، به‌طوری‌که افرادی که محصولات جدید مالی را خریدوفروش می‌کردند دیگر نمی‌فهمیدند که چه چیزی معامله می‌کنند.

درواقع، افرادی که از آن‌ها انتظار می‌رفت تا قبل از هر کاری ریسک این ابزارها را ارزیابی کنند، دیگر این ابزارها را نمی‌فهمیدند. یا اگر می‌فهمیدند بر روی اشتباهات فاحش خودشان چشم بستند: چراکه بسیاری از مؤسسات اعتبار سنجی، رتبه اعتباری بالایی را به این ابزارهای مالی پرخطر جدید دادند. به‌عبارت‌دیگر زمانی که باید رتبه آن‌ها F ارزیابی می‌شد، آن‌ها این ابزارها را A ارزیابی می‌کردند.

رفتار این مؤسساتی که رتبه بندی ها را ارائه می‌کردند بسیار جنجالی شد، به‌نحوی‌که درنهایت سرمایه گذاران از آن‌ها شکایت کردند چراکه فکر می‌کردند گمراه شده‌اند. چندین شکات هم علیه دولت ایالات‌متحده آمریکا تنظیم شده بود.

بنابراین نتیجه قابل پیش‌بینی بود. نه‌تنها بانک‌های آمریکایی این اوراق رهنی جدید در بورس را خریدند، بلکه بانک های اروپایی و آسیایی هم وارد این بازی شدند. درنتیجه، زمانی که حباب بازار مسکن ترکید، تنها بانک های آمریکایی را به خطر نینداخت. ترکیدن این حباب نظام مالی کل دنیا را دگرگون کرد.

(پایان درس چهارم دوره آموزشی بحران مالی ۲۰۰۸ آمریکا)

منبع:  مدیرمالی

اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همین‌طور با اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.

4 در مورد “حباب بازار مسکن چگونه منجر به بحران مالی ۲۰۰۸ شد؟”

  1. سلام همایون عزیز
    کاملا صحیح است، یکی از ابزار های مالی دولت ها نرخ بهره است. با توجه به شرایط اقتصادی بانک مرکزی نرخ بهره را تغییر می دهد.
    پایین آوردن نرخ بهره دقیقا برای رونق اقتصادی و جلوگیری از رکود انجام میشه، حتی در همین دوران، برای رکود ناشی از بیماری کرونا، فدرال رزرو آمریکا، نرخ بهره را تا 0.25% کاهش داده است و از این طریق از ریزش بازار های بورس جلوگیری کرد. حتی طولانی شدن این سیاست مالی باعث شد شاخص های سهام آمریکا رکورد های تازه ای بزنند که البته خیلی از تحلیلگران اعتقاد دارند رشد فعلی هم حباب است و سرمایه گذاران باید مراقب باشند.

    امیدوارم توضیحات سوال شما را برطرف کرده باشد، اگر سوالی داشتید خوشحال میشم بتونم بیشتر کمک کنم.
    مدیر مالی

  2. همایون میرسعیدی

    آیا پایین تر آوردن نرخ بهره برای وام های بانکی ، برای افزایش رونق اقتصادی و جلوگیری از رکود اقتصادی بوده است ؟ با سپاس از شما

  3. سلام دنیل عزیز
    ممنون از پیشنهاد شما
    حتما در مورد این موضوع در آینده صحبتهای بیشتری با شما خواهیم داشت و مقالات بیشتری را بر روی وب سایت قرار می دهیم.
    با آرزوی موفقیت برای شما

  4. ای کاش راجع به همین ابزارهای مالی یه مقاله مینوشتین به همراه ضررها و سودهاش
    که فکر کنم تو بحران مالی ۲۰۰۸ ابزار SWAP بیشترین ضربه رو وارد کردش

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.