بانک مرکزی و رکود بزرگ سال ۱۹۲۹
خب، آزمونهای زیادی برای نظام بانکی و بانک مرکزی در قرنهای ۱۹ و ۲۰ میلادی وجود داشت، اما بزرگترین آنها یک واقعاً منحصربهفرد بود. این بحران – احتمالاً تابهحال حدس زدهاید – رکود بزرگ سال ۱۹۲۹ بود.
بازارهای سهام، کارگزاری ها، بانک مرکزی و بانک ها: بخشی از یک نظام اقتصادی
رکود بزرگ سال ۱۹۲۹ یک حباب سوداگرانه بسیار بزرگ بود (حبابها رویدادهای مخرب اما جذاب هستند که ما در بخش بحرانهای مالی به آنها پرداختهایم). در دهه ۱۹۲۰، همه افراد و حتی سگهایشان در بازار سهام سرمایه گذاری میکردند و آماده این بودند که در یک شب میلیونر شوند.
تا زمانی که مهمانی ادامه داشت به همه خوش میگذشت اما بالاخره مهمانی تمام شد. در اکتبر سال ۱۹۲۹ رکود بزرگ در بازارهای سهام آغاز شد و رفتهرفته بزرگ و بزرگتر شد تا جایی که درنهایت بازار سقوط کرد.
یکی از مشکلات تشدیدکننده رکود بزرگ سال ۱۹۲۹ آن بود که مردم میتوانستند با داشتن ۱۰ درصد از قیمت یک دارایی، در آن سرمایه گذاری کنند – به عبارتی آنها میتوانستند با دادن تنها ۱۰۰$ بهاندازه ۱۰۰۰$ سرمایه گذاری کنند (۹۰۰$ مابقی را کارگزاری ها به آنها اعتبار (وام) میدادند). مشکل دیگر آن بود که بانک های سرمایه گذاری و بانک های تجاری از هم مجزا نبودند. تمامی انگیزههای لازم برای بانک های سرمایه گذار وجود داشت تا آنها حجم بالایی از پول را به مشتریانشان وام بدهند. از طرفی انگیزهای برای بانک های تجاری وجود نداشت که اظهار کنند «لحظهای صبر کنید، ممکن است ما حسابدارانی ترسو و کسلکننده باشیم و خیلی هم خوب است از این وام ها اینقدر درآمد به دست میآید، اما آیا شما مطمئن هستید این کار بیشازحد ریسک ندارد؟»
خیلی بیشتر از یک تئوری
کارگزاران همراه با سقوط بازار، وام هایشان را مطالبه کردند؛ اما کاملاً مشخص است که سرمایه گذاران توان پرداخت نداشتند، چراکه آنها هرچه داشتند، سرمایه گذاری کرده بودند. (زمانی که شما ۱۰ برابر ارزش سپرده تان وام میگیرید چنین اتفاقهایی خواهد افتاد)؛ بنابراین کارگزاری ها خودشان مقصر بودند. پسازآن بانک ها متوجه شدند که ترازنامه هایشان مشکل دارد، به همین جهت آنها نیز وام های تجاریشان را مطالبه کردند؛ کاری که به شکستهای بیشتری منجر شد و بهاینترتیب سپرده گذاران عصبانی پول هایشان را از سپرده های پس اندازشان خارج کردند. همین روند باعث آن شد که بانک ها وام های بیشتری را مطالبه کنند تا بتوانند وجه نقد موردنیاز سپرده گذاران را فراهم کنند، اتفاقی که… خوب تقریباً همه ما میدانیم به کجا ختم شد.
ما در درس قبل اشاره کردیم که بانک مرکزی بهعنوان آخرین وام دهنده، حضور داشت تا به بانک ها کمک کند و از بحرانها جلوگیری کند؛ اما این موضوع در نظریه بود. در عمل و واقعیت فدرال رزرو آمریکا شکست خورد و نتوانست کاری بکند. شکستهای بانکی به سقف رسید… در حدود ۷۵۰ بانک در سال ۱۹۳۰ ورشکسته شدند.
زمانی که شک دارید، قوانین جدید وضع کنید
نتایج نهایی خوب نبودند. سقوط بزرگ منجر به رکود بزرگ سال ۱۹۲۹ شد– طولانیترین و عمیقترین رکود در قرن بیستم میلادی.
رکود بزرگ بیشتر از هرچیزی این موضوع را نشان داد که بازار نیازمند آن است که بهتر تنظیم شود؛ بنابراین در سال ۱۹۳۳، دولت آمریکا از دو طریق به رکود پاسخ داد. دولت کمیسیون بورس و اوراق بهادار را تشکیل داد؛ در اینجا به تنظیم مبادله اوراق بهادار در سطح فدرال میپردازند؛ و دوم آنکه دولت قانون Glass-Steagall را به تصویب رساند؛ قانونی که مبادله اوراق بهادار توسط بانک ها و اخذ سپرده توسط کارگزاری ها را منع میکرد.
اکنون شما ممکن است فکر کنید که تمام اینها فقط تاریخ هستند، چه اهمیتی دارند؟ اما اینها فقط تاریخ نیستند. قانون Glass-Steagall برای چندین دهه اعمال شد و بازار سهام مجدداً رشد پیدا کرد؛ اما در طی زمان بانک ها و کارگزاری ها با انجام اقداماتی همچون به وجود آوردن محصولات جدید مالی که مرز بین اوراق بهادار و سپرده آنها مشخص نبود، قانون را دور زدند. قانون بیاثر شد، رکود بزرگ تنها یک خاطره بود. در سال ۱۹۹۹ قانون Glass-Steagall لغو شد.
سپس بحران مالی سال ۲۰۰۸ به وقوع پیوست…
تاریخ، خودش را تکرار میکند
در اینجا ما تمام تاریخ را مطمئناً بیان نکردیم. همین اندازه بیان کنیم که پس از بحران سال ۲۰۰۸، بسیاری از مردم آمریکا خواهان بازگشت قانون Glass-Steagall شدند – با این تفاوت که این بار آنها میخواستند این قانون قویتر عمل کند؛ اما تابهحال موفق نشدهاند.
بااینحال درخواست آنها یک نکته بسیار مهم دربر دارد: «اگر شما میخواهید بفهمید که چه اتفاقی در حال افتادن است، شما باید بفهمید که در گذشته چه اتفاقاتی روی داده است. بسیاری از موضوعاتی که اکنون در مقابل نظام مالی قرار دارند دقیقاً مشکلاتی هستند که ۵۰، ۱۰۰ یا ۱۵۰ سال قبل وجود داشتند.»
دفعه بعد که یک نفر به شما میگوید که بازار این بار متفاوت خواهد بود…حرفهای ما را به خاطر بیاورید.
(پایان درس سوم و پایانی دوره آموزشی آشنایی با نظام مالی)
منبع: مدیرمالی
اگر سؤال یا نظری درباره نقش بانک مرکزی دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این مقاله در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.