تعریف تولید ناخالص داخلی چیست؟
تولید ناخالص داخلی یا بهاختصار GDP ارزش پولی کلیه کالاها و خدمات نهایی است که در داخل مرزهای یک کشور در یک دوره زمانی مشخص، تولید میشود. تولید ناخالص داخلی معمولاً بهصورت سالیانه محاسبه میشود اما گاهی هر سه ماه یکبار نیز محاسبه میشود. برای محاسبه تولید ناخالص داخلی باید کل میزان مصرف در کشور شامل مصارف خصوصی و عمومی، هزینه های دولت، سرمایه گذاری ها و میزان خالص صادرات را محاسبه و با هم جمع کرد. از تولید ناخالص داخلی معمولاً برای اندازهگیری میزان فعالیتهای اقتصادی یک کشور استفاده میشود.
GDP با فرمول زیر محاسبه میشود.
GDP = C + G + I + NX
که در اینجا C نشاندهنده مجموع مصارف خصوصی، G مجموع مخارج دولت، I مجموع تمام سرمایه گذاری ها در کشور و NX خالص صادرات است که بهصورت کل صادرات منهای کل واردات محاسبه میشود (واردات-صادرات=NX)
نکته مهم اینکه نباید تولید ناخالص داخلی را با تولید ناخالص ملی اشتباه بگیرید.
توضیحات مدیر مالی در مورد تولید ناخالص داخلی
تولید ناخالص داخلی معمولاً بهعنوان شاخص سلامت اقتصاد و همچنین پیمانه استاندارد زندگی کشورها شناخته میشود. ازآنجاییکه نحوه محاسبه GDP برای همه کشورها یکسان است، بنابراین میتواند بهعنوان ابزاری برای مقایسه تولید کشورهای مختلف با دقّت بسیار بالا مورداستفاده قرار گیرد. تعدیل شدن این معیار نسبت به تورم باعث شده تا مقایسه بین تولید ناخالص داخلی فعلی و شاخص های اندازهگیری شده از سالها یا فصول قبل امکانپذیر شود. در این روش، GDP کشور میتواند بهعنوان درصدی نسبت به سالها یا فصلهای قبل گزارش شود. همچنین با استفاده از این شاخص در بازههای زمانی طولانی میزان رشد یا رکود اقتصادی یک کشور، همچنین تعیین اینکه اقتصاد در بحران است یا خیر، مشخص خواهد شد.
بخشی از محبوبیت تولید ناخالص داخلی بهعنوان یک شاخص اقتصادی ریشه در اندازهگیری ارزش افزوده بخش تولید از طریق پروسههای اقتصادی دارد. برای مثال، وقتی کشتی ساخته میشود، تولید ناخالص داخلی، ارزش کل کشتی کامل شده را منعکس نمیکند؛ بلکه اختلاف بین ارزش کشتی کامل و مواد استفادهشده در ساخت آن را نشان میدهد. اندازهگیری ارزش کل بهجای ارزش افزوده ممکن است باعث کاهش کارایی این شاخص، خصوصاً در صنایع و بخشهای تولیدی شود. طرفداران استفاده از شاخص GDP عقیده دارند در صورت عدم استفاده از ارزش افزوده، کارایی این شاخص از بین خواهد رفت و درنتیجه بهعنوان شاخص شکست یا موفقیت سیاستهای اقتصادی نیز کاربردی نخواهد داشت. به طور مثال، از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴، GDP فرانسه ۵۳٫۱ درصد افزایش یافته درحالیکه ژاپن ۶٫۹ درصد افزایش را در همین بازه زمانی تجربه کرد.
نقدهای وارده بر تولید ناخالص داخلی
البته تولید ناخالص داخلی یا GDP نقصهایی هم بهعنوان یک شاخص دارد. بهطور مثال، مثال قبلی این حقیقت را که GDP فرانسه تا سال ۲۰۰۸ رشد داشت و از آن به بعد سقوط کرد، در نظر نمیگیرد. منتقدان GDP اضافه میکنند که این روش، آمار اقتصاد زیرزمینی یا غیررسمی را به حساب نمیآورد: هر چیزی از بازار سیاه گرفته تا استخدامهای محرمانه و زیرمیزی، همچنین سایر معاملاتی که به دلایل مختلف به دولت گزارش نمیشوند. سایرین گرایش به GDP را که بهعنوان یک پیمانه از مواد رفاهی تعبیر میشود مورد نقد قرار میدهند، درحالیکه در حقیقت بهعنوان معیاری از بهره وری یک کشور است که الزاماً با هم نامرتبط نیستند.
سه روش اصلی برای تعیین GDP وجود دارد. هر سه وقتی به درستی محاسبه شوند، باید یک نتیجه را نشان دهند. این سه روش اغلب به نام های روش هزینه، روش خروجی (یا تولید) و روش درآمد شناخته میشوند.
روش هزینه مجموع کل همه محصولات استفادهشده در توسعه یک محصول برای فروش را اندازهگیری میکند. به مثال کشتی بازمیگردیم. GDP یک کشور برای کشتی تکمیلشده در اینجا توسط مجموع هزینه های مواد و خدماتی که در ساخت کشتی بهکاررفته اندازهگیری میشود. این روش در محاسبه ارزش افزوده، یک ارزش نسبتاً ثابت از کشتی کامل شده نسبت به ارزش مواد و خدمات فرض میکند.
روش تولید چیزی مثل معکوس روش هزینه است. بهجای اینکه هزینه های ورودی که فعالیت اقتصادی را تغذیه میکند محاسبه نماییم، روش تولید ارزش کل خروجی اقتصادی را تخمین زده و هزینه های کالاها و خدمات واسط را از آن کسر مینماید. درحالیکه روش هزینه، فراتر از هزینه های واسط محاسبه مینماید، روش تولید از دیدگاه یک فعالیت اقتصادی تکمیل شده، رو به عقب مینگرد.
سومین روش، روش درآمد چیزی بین دو روش فوقالذکر است. این روش GDP را با جمعکردن درآمدهای داخلی حاصله از تمام مراحل و با استفاده از درآمد ناخالص بهعنوان شاخص بهره وری ضمنی و هزینه ضمنی محاسبه مینماید. GDP که از این راه محاسبه شده است بعضیاوقات با عنوان درآمد ناخالص داخلی (GDI) یا درآمد ناخالص ملی وقتی با درآمدهای حاصله از سایر کشورها ترکیب میگردد، شناخته میشود.
تاریخچه تولید ناخالص داخلی
تولید ناخالص داخلی برای اولین بار در سال ۱۹۳۷ و در گزارش کنگره ایالاتمتحده در پاسخ به رکود بزرگ و بعدازاینکه اقتصاددان روس، سایمون کوزنتز سیستم اندازهگیری آن را شکل داد، مورداستفاده قرار گرفت. در آن زمان، سیستم برجسته اندازهگیری تولید ناخالص ملی (GNP) بود. GNP از GDP به آن جهت متفاوت است که GNP بهره وری شهروندان یک کشور را بدون در نظر گرفتن مکان آنها اندازهگیری میکند که درست نقطه مقابل اندازهگیری بر حسب مکان جغرافیایی GDP قرار دارد. بعد از کنفرانس برتون وودز در سال ۱۹۴۴، GDP به شکل گسترده بهعنوان روش استاندارد برای اندازهگیری اقتصاد ملی به تصویب رسید.
با آغاز دهه ۱۹۵۰ بعضی شروع به زیر سؤال بردن اقتصاددانان و سیاستگذاران در استفاده بینالمللی از GDP بهعنوان معیاری برای پیشرفت کردند. بهطور مثال، بعضی از افراد، برخلاف شکستهای GDP در بخش سلامت، شادی و سایر عوامل شکلدهنده سلامتی یک گرایشی به قبول GDP بهعنوان شاخص مطلق شکست یا موفقیت یک شرکت مشاهده کردند. بهبیاندیگر، این منتقدین توجهات را به تفاوت بین پیشرفت اقتصادی و پیشرفت اجتماعی جلب نمودند. سایرین، مثل آرتور اُکون، اقتصاددان شورای مشاوران اقتصادی رئیسجمهور آمریکا (کندی)، باور قوی داشت که GDP شاخص مطلق موفقیت اقتصادی بود و ادعا میکرد که برای هر افزایش در GDP یک کاهش متناظر در بیکاری به وجود میآید.
در دهههای اخیر، دولتها انواع تغییرات در جهت افزایش دقت GDP انجام دادهاند. ابزار محاسبه GDP هم بهصورت پیوسته از زمان ابداعش رشد و توسعه یافته تا با اندازهگیریهای فعالیت صنعتی و تولید و مصرف فرمهای جدید و نوظهور دارایی های نامشهود برابری کند.
معادل انگلیسی تولید ناخالص داخلی عبارت است از:
Gross Domestic Product – GDP
تهیهشده در: مدیر مالی
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش پرسش و پاسخ سوالات مالی مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این نوشته در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.