رکود بزرگ آمریکا: درسی تاریخی برای سرمایه گذاران بی سواد
در رکود بزرگ آمریکا زنجیرهای از روزهای وحشتناک باعث شد تا بازار بورس ایالات متحده آمریکا از آغاز سپتامبر تا پایان اکتبر ۱۹۲۹ (کمتر از ۲ ماه) بیش از ۴۰ درصد افت کند. در حقیقت، بازار تا جولای ۱۹۳۲ به روند نزولی خود ادامه داد و وقتی به کف ارزش خود رسید، حدود ۹۰ درصد کمتر از دوران اوج خود در سال ۱۹۲۹ بود؛ یعنی سهم ۱۰ دلاری حالا فقط ۱ دلار ارزش داشت!
برخلاف بحران مالی املاک و مستغلات فلوریدا، آمریکاییها در بهترین دوران رونق قرار داشتند. ازآنجاکه جنگ جهانی اول با پیروزی به پایان رسیده بود و صنعتی سازی منجر به تجملات غیرقابلتصوری شده بود، بازار سهام انگار متضمن شرایطی بود که در آنهمه ثروتمند خواهند شد. آن دوران زمان خوبی برای آمریکاییها بود.
ازآنجاکه عقیده بر این بود بازار بورس دنیای اتفاقات بدون ریسک و بدون نیاز به تفکر است بهطوریکه همهچیز در آن بالا میرود، بسیاری از مردم پس اندازهای خود را بدون یادگیری دانش لازم برای فهم نظم بازار و شرکت های آن به بازار بورس هجوم آوردند. با سیل عظیم سرمایه گذاران بدون تحصیلات و دانش کافی، بازار آماده سوءاستفاده و کلاهبرداری بود. بانک های سرمایه گذاری، کارگزاران، معامله گران و بعضیاوقات صاحبان سهام برای دست کاری در قیمت و به دست آوردن سود، گروههایی را تشکیل دادند. آنها این کار را با زیرکی و با در اختیار گرفتن بخش بزرگی از سهام و معامله آن بین خودشان انجام دادند و با هر بار معامله قیمت سهام را افزایش میدادند.
وقتی عموم مردم میدیدند که قیمت ها روند افزایشی گرفتهاند، همه شروع به خرید سهام کردند. سپس این گروههایی که بازار را دست کاری میکردند سهام خود را که بیشتر از ارزش واقعی آن قیمت گذاری شده بود، میفروختند و سود خوبی به دست میآوردند. (در مقاله”حیله گران دنیای سرمایه گذاری را بشناسید!” ما این حیله بزرگ را توضیح داده ایم.)
این چرخه معیوب و دست کاری شده یکی دو بار دیگر تکرار میشد و بخشی از سرمایه گذاران بیاطلاع با خرید سهام در قیمت گران و فروش آن به بخشی دیگر از سرمایه گذاران بیاطلاع با قیمت گران تر، مقداری سود میکردند.
مالی رفتاری (علم روانشناسی سرمایه گذاری) نشان میدهد که هر چه سرمایه گذار کمتر بداند، تسلیم شدن در برابر نظر مردم برایش آسانتر است (تفکر گروهی). این رفتار یک شمشیر دو لبه است، چرا که از سوی دیگر این سرمایه گذاران نادان بهراحتی وحشتزده خواهند شد.
هردو این اقدامات یعنی دنبالهروی از عموم برای خرید سهام رو به رشد و همچنین عجله برای رهایی از شر سهام شرکتی که اوضاع خوبی ندارد، بهندرت بر مبنای کیفیت اخبار یا کیفیت اطلاعات موجود در بازار و وضعیت اقتصاد اتفاق میافتند. بلکه بیشتر بر مبنای این است که دیگران چه میکنند. درست مانند گله گاوهای وحشی که همگی گاوی را دنبال میکنند که از همه سریعتر میدود و باعث خرابی هرچه در مقابل خود میبینند، میشوند.
در طول این دوران دیوانهوار پیش از رکود بزرگ آمریکا تعدادی از اساتید دانشگاهی نظیر راجر بابسون پیشبینی میکردند که اگر اوضاع آرام نشود، سقوطی در پیش خواهد بود. متأسفانه، به ازای هر یک راجر بابسون چهار استاد کور و بیسواد وجود داشت که رشد سریع و ابدی بازار سهام آمریکا را تضمین میکرد. گرچه بابسون برای سالها بود که سقوط را پیشبینی میکرد، اما سرانجام سرمایه گذاران نادان و حریص به گفتهها و نصایح بابسون رسیدند، هرچند دیر!
با آغاز رکود بزرگ آمریکا ، رکود دوازدهساله جهانی آغاز شد و تنها با اعلانجنگ پایان یافت. این بحران بهعنوان بزرگترین رکود تاریخ آمریکا قلمداد میشود. سقوط بهخودیخود، گرچه بسیار بزرگ بود، اما در مقایسه با رکود ویران گر و بازار بیرمق بعدازآن هیچ بهحساب میآمد.
منبع: مدیرمالی
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این مقاله در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.