نظام بانکی قلب نظام اقتصادی است.
رشد و توسعه نظام بانکی توانست پیشرفتهای بزرگی ایجاد کند. از طرفی ایده اسمیت از همان زمانی که نوشته شده کشش بسیاری به سمت خود به وجود آورد. علت آن بود که نوشتههای او با بسیاری دیگر از ابداعات و پیشرفتهایی که موافق با ایده بازار آزاد بودد، همزمان شد. برخی از این ابداعات عبارتاند از پیشرفتهای فناورانه همچون موتور بخار و پیشرفتهای کشاورزی که غذاهای اضافی تولید کرد. افزایش قدرت در دسترس شما و همچنین محترم شمردن حقوق نیروی کار به علت افزایش یافتن میزان غذای در دسترس، به مردم این فرصت را داد تا کارخانه بسازند و همانطور که همه ما میدانیم کارخانههای تولیدات بسیار زیادی دارند.
نظام بانکی و سرمایه داری به سرمایه وابسته هستند
علاوه بر قدرت و نیروی کار زیاد، یک اقتصاد صنعتی بازار آزاد نیازمند یک عامل دیگر هم هست تا بتواند به خوبی کار کند: سرمایه. این موضوع تنها به معنای یک شیوه جذاب برای پس انداز کردن نیست. بلکه سرمایه پولی است که به امید به دست آوردن بازده مناسبی از آن، قرض داده میشود یا سرمایه گذاری میشود.
ساختن کارخانهها، توسعه راه آهن و استخراج از معادن در مقیاسهای صنعتی، همه و همه به سرمایه بسیار زیادی نیاز دارند. بسیار بیشتر از آنکه یک فرد یا جمعی از دوستان بتوانند آن را فراهم کنند. (مثلاً فکر کنید شما میخواهید فرودگاه شخصیتان را با تعدادی از همکلاسیهای دانشگاهیتان بسازید! احتمالاً موضوع کاملاً روشن شد). همانگونه که ما در جلسه قبلی این درس نیز بیان کردیم، بانک ها میتوانند این حجم سرمایه را ارائه دهند و به همین علت است که نظام بانکی عاملی حیاتی برای نظام بازار آزاد است. مردم در قرنها ۱۸ و ۱۹ میلادی متوجه این موضوع شده بودند.
همزمان با اوجگیری سرمایه داری صنعتی، آنها میدیدند که صنعت مالی همچون اهرمی برای کل سیستم عمل میکند. بانکداری تعهدات سنگین را ممکن ساخت. همچنین به افراد نیز اجازه داد تا بتوانند ریسک کنند، عاملی که برای کسب و کارهای آزاد ضروری است. افراد به یک مورد دیگر نیز پی بردند؛ کسب و کار بانکداری با هر کسب و کار دیگری فرق میکند.
نظام بانکی تنها یک کسب و کار دیگر نیست بلکه قلب نظام اقتصادی است
برای اینکه بفهمید ما چرا میگوییم نظام بانکی قلب یک نظام اقتصادی است، کافی است نظام اقتصادی را به شکل بدن انسان در نظر بگیرید و فکر کنید که نظام بانکی قلب آن است (ما هم مثل شما میدانیم که این یک کلیشه است! اما باور کنید مثال صحیحی است). همانگونه که قلب خون را در بدن انسان به گردش در میآورد و باقی اعضا و بافتها را زنده نگه میدارد، بانک ها هم پول را در اقتصاد به گردش در میآورند و باقی کسب و کارها را زنده نگه میدارند. درنهایت، کسب و کارها بهاینترتیب همه کارهایشان از پرداخت صورت حساب ها گرفته تا خرید موجودی کالا و گسترش فعالیتهایشان را انجام میدهند.
برای آنکه این استعاره را ادامه بدهیم، فقط تصور کنید که یک انگشت یا یک دست از بدن بریده شود. خیلی هم جالب نیست! اما هنوز میتوانید به زندگی ادامه دهید؛ اما اگر قلب شما از حرکت باز بایستد… . شما قطعاً میمیرید.
این موضوع دقیقاً همان چیزی است که مردم در قرن ۱۹ میلادی آن را درک کردند. در بازار آزاد، یک کارخانه یا یک کسب و کار بدون آنکه خسارتهای زیادی به بار بیاورند میتوانند ورشکسته شوند؛ اما اگر یک بانک ورشکسته شود، در آن صورت خطر سقوط کل اقتصاد آن کشور وجود خواهد داشت. خیلی زود مشخص شد که نظام بانکی نیازمند مدیریت و توجه ویژهای است.
به همین دلیل نظام بانکی با سرعت بسیار زیادی در همه نقاط دنیا، حتی در کشورهایی که با فقر و فلاکت دسته و پنجه نرم میکنند گسترش یافت.
بانک مرکزی چگونه اداره نظام بانکی را به عهده گرفت؟
مدیریت و توجه به نظام بانکی در قالب مقررات بانکداری نمود پیدا کرد و مهمترین بخش این مقررات توسعه بانک مرکزی بود.
برای مدت زمانی طولانی، بانک ها میتوانستند اسکناس های مختص خودشان را منتشر کنند. هر بانک اسکناس خودش را داشت و ارزهای رایجی همچون اسکناس های دلار و ریال وجود داشت که بهراحتی هم قابلتبدیل به نقره و طلا بود؛ اما هنوز مردم آنطور که امروز به اسکناسهای بانکی اعتماد دارند، نداشتند. برای مثال در ایالاتمتحده آمریکا تا سال ۱۸۶۰ بیش از ۱۰٫۰۰۰ اسکناس مختلف وجود داشت. شما چگونه میتوانستید مطمئن باشید که آن بانک کوچک کنار خیابان طلا و نقره کافی برای پشتیبانی از اسکناسی که منتشر میکند، دارد؟
اولین کشوری که با این مشکل روبهرو شد بریتانیای کبیر بود. در سال ۱۸۴۴ دولت بریتانیا قانون منشور بانکداری را تصویب کرد، قانونی که حق نشر اسکناس های بانکی را تنها به بانک انگلیس داده بود. این اسکناس ها باید دارای پشتوانه طلا باشند و این به معنای آن بود که مردم میدانستند که میتوانند به اسکناس های بانک انگلستان اعتماد کنند. این اقدام گامی بسیار مهم جهت آسوده کردن خاطر مردم از هراسهای بانک های کوچک کنار خیابانی بود…
اسکناس های جدید: چیزی بیشتر از پول
پسازآنکه بانک انگلستان حق انحصاری نشر اسکناس را به دست آورد، رفتهرفته مسئولیتهای بیشتری بر عهده گرفت. ازجمله این مسئولیتهای میتوانیم به ثبات قیمت (مانند مبارزه با تورم) و هماهنگسازی عرضه پول با خطمشیهای اقتصادی دولت نام برد. درحالیکه این بانک در گذشته مانند سایر بانک ها یک بانک تجاری بود، بانک انگلستان رفتهرفته به موجودیت دیگری تبدیل شد: یک بانک مرکزی.
یکی دیگر از نقشهای مهم این بانک فعالیت بهعنوان “آخرین وام دهنده” بود. این نقش به معنای آن است یک بانک مرکزی زمانی که هیچکس به یک بانک خصوصی وام نمیدهد، بانک مرکزی این وام را ارائه میکند. درواقع این موضوع اساساً به معنای آن است که بانک مرکزی زمانی که بحران اعتباری به وجود میآید، نقدینگی موردنیاز را فراهم میکند. این قدرت یکی از مهمترین قسمتهای تکامل نظام بانکی بوده است. بهاینترتیب پیش از آنکه بحرانهای اقتصادی، بانک ها را از پای دربیاورند بانک مرکزی میتواند با ارائه نقدینگی بحرانها را متوقف سازد، البته نه همیشه.
سایر کشورها از تجربه بریتانیا استفاده کردند و راه این کشور را دنبال کردند. آنها متوجه شدند که برای مدیریت سیاستهای اقتصادی به یک بانک مرکزی نیاز دارند؛ بنابراین آنها در قرنهای ۱۹ و ۲۰ میلادی شروع به راهاندازی بانک های مرکزی خود کردند. مهمترین بانک مرکزی جهان – فدرال رزرو ایالاتمتحده آمریکا – در سال ۱۹۱۳ تأسیس گردیده است. بانک مرکزی ایران نیز در مرداد سال ۱۳۳۹ (۱۹۶۰ میلادی) تأسیس شد.
ما در مقاله “نرخ بهره بانکی چیست و بانک مرکزی چگونه از آن استفاده میکند؟” در مورد بانک مرکزی توضیحاتی دادهایم.
(پایان درس دوم دوره آموزشی آشنایی با نظام مالی)
منبع: مدیرمالی
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این مقاله در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.