تحلیل گران تکنیکال به ما چه می‌گویند؟

تحلیل تکنیکال جزو معدود مفاهیمی در حوزه سرمایه گذاری است که اغلب سرمایه گذاران و تحلیل گران تکنیکال با دید صفر و یکی به آن نگاه می‌کنند. بعضی‌ها آن را کاملاً ناکارآمد و غیرکاربردی می‌دانند و برخی دیگر همه تصمیمات سرمایه گذاری‌شان را بر اساس نتایج آن اتخاذ می‌کنند. البته در سال‌های اخیر این دیدگاه قدری تعدیل‌شده است و سرمایه گذاران کم‌کم به این نتیجه می‌رسند که برای انتخاب بهتر سهام، هم به تحلیل بنیادی و هم به تحلیل تکنیکال نیاز دارند. تحلیل تکنیکال و تحلیل گران تکنیکال به شما کمک می‌کنند تا تصمیم خرید، فروش یا نگهداری سهم را به‌درستی زمان‌بندی کنید. به‌طور خلاصه تحلیل بنیادی به شما می‌گوید که چه سهمی را بخرید و تحلیل تکنیکال زمان خرید آن سهم را به شما نشان می‌دهد.

بعدازاینکه شما فهمیدید از دنیای سرمایه گذاری چه می‌خواهید وقت آن رسیده که یکی از دو روش زیر را برای گزینش سهام خود انتخاب کنید:

تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال

 البته ما به شما میگوییم که از هر دو این روش‌ها را یاد بگیرید و از هر دو این‌ها در سرمایه‌گذاری استفاده کنید. درک تفاوت بین تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی آسان است:

تحلیل بنیادی وضعیت اقتصادی شرکت را تجزیه‌وتحلیل می‌کند، اعداد و ارقام مربوط به فروش و سود را بررسی می‌کند، همچنین عوامل خارجی اثرگذار بر سهام شرکت نظیر عوامل سیاسی و اقتصادی و نیز قانون گذاری‌ های دولت و مجلس را زیر نظر می‌گیرد و درنهایت اعلام می‌کند که سرمایه گذاری در سهام عقلایی است یا خیر؟

تحلیل تکنیکال تلاش می‌کند که روند حرکت قیمت سهام را بر مبنای عوامل رفتاری و روانشناسی بازار نظیر حجم معاملات، نمودارهای مختلف و افزایش و کاهش تاریخی قیمت‌ها پیش‌بینی کند. تحلیل تکنیکال به دنبال یافتن ارزش واقعی یک سهم نیست بلکه می‌خواهد بداند قیمت سهم در روزهای آینده افزایش می‌یابد یا کاهش و چه موقع این افزایش یا کاهش قیمت متوقف می‌شود و روند معکوس پیدا می‌کند.

برای اینکه از به‌کارگیری تحلیل تکنیکال بیشترین سود را ببرید، به یاد بدانید که این نوع تحلیل چگونه کار می‌کند و با مفروضات آن آشنا شوید. خب… در ادامه این مفروضات را به شما میگوییم:

فرض اول: همه‌چیز قیمت سهم است.

فرض اولیه و اساسی که تحلیل تکنیکال بر آن بناشده است این است که همه اطلاعاتی که شما برای تصمیم‌گیری در مورد سهام به آن احتیاج دارید، در قیمت جاری سهم نهفته است. منتقدان تحلیل تکنیکال هم به همین فرض ایراد می‌گیرند و عنوان می‌کنند که تحلیل گران تکنیکال هیچ‌یک از عوامل بنیادی شرکت نظیر فروش و سود را برای خرید سهم در نظر می‌گیرند و فقط به قیمت آن توجه دارند؛ اما تکنیکالیست ها معتقدند که قیمت بازتاب‌دهنده همه عوامل بنیادی سهم است و اوضاع بد شرکت، خود را در قیمت سهم نشان می‌دهد. آن‌ها قیمت سهم و تغییرات آن را بررسی می‌کنند و پیش‌بینی می‌کنند که قیمت چه روندی را طی خواهد کرد.

فرض دوم: روندها دوست شما هستند.

قیمت یک سهم تمایل دارد در یک‌روند مشخص حرکت کند؛ بنابراین دنبال کردن روندها یکی دیگر از اصول اساسی تحلیل تکنیکال است. وقتی روند قیمتی یک سهم صعودی است، پیش‌بینی‌ها نشان از ادامه این روند دارد. در کل سه نوع روند قیمتی وجود دارند که عبارت‌اند از: صعودی، نزولی و نوسانی.

فرض سوم: اگر درگذشته اتفاق افتاده، حتماً در آینده هم اتفاق خواهد افتاد.

فرضیه اساسی سوم در تحلیل تکنیکال و برای تحلیل گران تکنیکال این است که تاریخ تکرار می‌شود، به‌خصوص در مورد نوسانات قیمت! ماهیت تکراری نوسانات قیمت به عوامل روانشناسی بازار نسبت داده می‌شود. به عبارتی، سرمایه‌گذاران و فعالان بازار بورس، در طول زمان واکنش تقریباً مشابهی را به اتفاقات یکسان نشان می‌دهند.

تحلیل تکنیکال از الگوی نمودارها برای تجزیه‌وتحلیل تحرکات بازار و پیش‌بینی قیمت‌ها استفاده می‌کنند و برخی از تکنیک‌های آن سابقه صدساله دارند و هنوز هم مورداستفاده بسیاری از تحلیلگران هستند. بااین‌حال تحلیل تکنیکال کاستی‌ها و نقاط ضعف خود را نیز دارد. مهم‌ترین اشکالی که در این نوع تحلیل وجود دارد این است که این روش علیرغم نام آن، یک روش انسانی است و بیشتر رفتار انسان‌ها را بررسی می‌کند تا روند قیمت‌ها را پیش‌بینی کند؛ بنابراین تغییرات قیمت یک سهم به برآیند تصمیمات هزاران نفر سرمایه‌گذار در مورد خرید یا فروش آن سهم بستگی دارد که همه انسان هستند و جایزالخطا! متأسفانه سرمایه‌گذاری آن‌طور که تکنیکالیست‌ها می‌گویند به‌سادگی فرمول ۲+۲=۴ نیست. چراکه اگر این‌طور بود همه سرمایه‌گذاران در بورس ثروتمند می‌شدند و هیچ‌کس ضرر نمی‌کرد.

به طور کلی تحلیل تکنیکال…

به‌طورکلی اگر به دنبال سرمایه‌گذاری بلندمدت هستید، نیازی نیست که خود را با مفاهیم و نمودارهای تکنیکال درگیر کنید. فقط به دنبال ارزش‌گذاری سهام شرکت از طریق پاسخ به پرسش هایی زیر باشید: آیا فروش و سود شرکت نسبت به سال قبل رشد داشته است؟ یا آیا شرایط اقتصادی مناسب است؟ تحلیل کنید و ارزش واقعی آنچه را که می‌خرید، بدانید. مثل کسی نباشید که قیمت همه‌چیز را می‌داند، اما ارزش هیچ‌چیز را نمی‌داند.

اما سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت کاملاً متفاوت است و به‌دقت و انضباط بیشتری احتیاج دارد. شما باید همه سیگنال ها و اندیکاتورها را تحت نظر بگیرید. از طرفی تحلیل‌های تکنیکال و تحلیل گران تکنیکال ممکن است یک ماه دستور خرید و یک ماه دستور فروش صادر کنند و در ماه دیگر هم هیچ سیگنال و نشانه مشخص و واضحی برای خریدوفروش ارائه نکنند.

درنهایت شما باید بدانید هر میزان خرید و فروش شما بیشتر شود، کارمزد و مالیاتی که بابت این معاملات می‌دهید، بیشتر می‌شود. در نظر داشته باشید که معامله گران تکنیکال ممکن است روزانه سهمی را بخرند و در پایان روز بفروشند و مجموعاً ۱٫۵ درصد ارزش معامله را بابت کارمزد کارگزاری و مالیات از دست بدهند. درصورتی‌که سرمایه گذاران با دید بلندمدت طی یک سال این میزان کارمزد و مالیات را بابت هر معامله پرداخت می‌کنند. پس این‌گونه هزینه‌ها را هم در نظر بگیرد.

تفاوت‌ها را کنار بگذارید و از هر دو استفاده کنید.

بهترین راه برای ترکیب هر دو نوع تحلیل بنیادی و تکنیکال این است که نقاط قوت هر یک را به کار بگیرید. همان‌طور که پیش‌ازاین گفته شد تحلیل بنیادی به شما می‌گوید چه سهمی و تحلیل تکنیکال به شما می‌گوید چه موقع آن را بخرید؛ بنابراین تحلیل تکنیکال به شما نشان می‌دهد که چه موقع قیمت سهم در پایین‌ترین زمان خود قرار دارد و بهترین موقع برای خرید آنچه وقتی است. هنگامی‌که عوامل بنیادی و تکنیکال تصمیم شمارا برای خرید یا فروش پشتیبانی می‌کنند، بهترین زمان برای اقدام شماست.

در این مقاله ما به تفاوت‌های بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال پرداختیم و مزیت های تحلیل تکنیکال را به شما توضیح دادیم. در آموزش‌های دیگر، نحوه به‌کارگیری هر یک از این دو روش را به شما آموزش می‌دهیم. (سایر آموزش های لازم برای سرمایه گذاری در بورس را در دوره آموزش بورس بخوانید)

منبع:  مدیرمالی

اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همین‌طور با اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.